هیچکس لیاقت اشکهای تورا ندار 2
نمیدونم ازکجا شروع کنم قصه تلخ سادگیم رو
نمیدونم چرا قسمت میکنم روزای خوب زندگیم رو
چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن
وسط قصه میشه سربه سر من میذارن
تا میاد قصه تمام شه همه تنهام میزارن
میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم
میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم
تا با یک نیش زبون بترکه و خراب بشه
تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه
میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
میتونم درست کنم ترس دل و دل واپسی
میتونم دروغ بگم تا خودم رو شیرین کنم
میتونم پشت دلها قایم بشم کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونها
یه دروغ گو میشم ورد زبونها
یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟؟ا
دوشنبه 24 بهمن 1390 - 7:32:27 PM